دکتر مجید استوار

پایگاه اطلاع‌رسانی

دکتر مجید استوار

پایگاه اطلاع‌رسانی

دکتر مجید استوار

دکتری علوم سیاسی در گرایش جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران
مرکزی با معدل 18.29 طی دوره 1385 -89 و اخذ درجه عالی از رساله دکتری تحت عنوان
"نقش قدرت نمادین در پیروزی انقلاب اسلامی ایران" به استاد راهنمایی دکتر احمد نقیب زاده؛
- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی رشت (از 1386 تا کنون)

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است


ا

در ادبیات کلاسیک نوسازی، "توسعه" مترادف با پذیرش ایده‌ها و قالب‌های مدرن تعریف می‌شود. این توسعه، تک خطی و مبتنی بر رشد اقتصادی، درآمد سرانه، GNP، افزایش فارغ‌التحصیلان، گسترش شهرنشینی، راه‌ها و ارتباطات و ... است. اما در ادبیات جدید توسعه که رهبران جهان در سپتامبر سال 2000 میلادی در نشست سران سازمان ملل آن را به تصویب رساندند، توسعه؛ مقوله‌ای کیفی، جامع، چند بعدی، انسانی و اجتماعی قلمداد می‌شود و انسان‌ها و مردم، هدف توسعه هستند. بر این اساس، مبارزه با فقر و گرسنگی، بیماری‌، بی‌سوادی، تخریب محیط زیست، نابرابری جنسیتی و نیز ایجاد یک مشارکت جهانی برای توسعه و تعهد دولت‌ها به رعایت حقوق بشر و دموکراسی، از مهمترین تعهدات دولت‌ها در "اعلامیه هزاره" است.

این توافق جهانی تحت عنوان اهداف توسعه هزاره (MDGS) در ایران نیز پیگیری می‌شود. بر اساس شاخص‌های موجود در ایران در سال 2000 میلادی، نرخ باسوادی مردان و زنان 15 تا 24 ساله در سال 1382 شمسی به 97.6 و 94.7 درصد رسیده است. همچنین طی سال‌های 1382 تا 1369 شمسی کشور ما درخصوص ریشه‌کنی فقر و گرسنگی، بهبود برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگ و میر کودکان، بهداشت، محیط زیست و گسترش مشارکت جهانی برای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار است.

جمهوری اسلامی ایران اعلامیه هزاره را امضاء کرده است. اعلامیه هزاره از دولت‌ها می‌خواهد که توجه زیادی به حقوق انسان‌ها و مردم‌سالاری اختصاص دهند.

طبق گزارش هماهنگ‌کننده مقیم سازمان ملل متحد در ایران در سال 1383 شمسی، جمهوری اسلامی ایران به دستاوردهای قابل توجهی در بخش بهداشت و آموزش دست یافته است و بایستی چالش‌های دیگر توسعه‌ای را نیز رفع سازد. (اولین گزارش اهداف توسعه هزاره ج.ا.ا، 1384: 7-1)

بدین ترتیب در تعاریف جدید توسعه، "انسان" نقش حیاتی دارد و "توسعه انسانی" عبارت است از: "فرآیند گسترش انتخاب‌های انسان، از راه فراهم کردن شرایط زندگی طولانی، سالم و خلاقانه برای مردم." (UNDP, 1988, 76)

این نگاه جدید توسعه در دنیاست که به‌شدت درحال فراگیر شدن است. اما آیا این آرمان توسعه در ایران نیز اجرا می‌شود؟

به نظر ما یکی از مشکلات اساسی طی چند دهه اخیر در زمینه توسعه در کشورهای جهان سوم، جدایی دو رشته "مطالعات توسعه" و "علوم سیاسی" از یکدیگر بوده است. سازمان‌های بین‌المللی، نظیر بانک جهانی و صندوق بین‌الملل پول نیز به‌ندرت از علوم سیاسی برای تحلیل وضعیت توسعه در کشورها بهره‌برداری می‌نمایند. "سیاست" عنصر کلیدی و حیاتی در توسعه کشورهاست. به همین سبب دولت‌های توسعه‌ای یکی از پیامدهای اولویت سیاست در توسعه است. دولت باثبات، سیاست‌های توسعه‌ای واحد، نخبگان مصمم برای تحقق اهداف توسعه‌ای و توجه و مهندسی جامعه در هنگام اجرای فرآیند توسعه، شرط لازم و سیاسی توسعه در بسیاری از کشورهاست. به همین سبب ما معتقدیم مشکل اساسی توسعه در کشورهای کم توسعه یافته، نبود دولت‌های توسعه‌ای است.

با طرح این مقدمه، پرسش مهم و اساسی این است که آیا استان گیلان توسعه نیافته است؟ و اگر هست، علت این عقب‌ماندگی در چیست؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، نیازمند مطالعات تجربی به‌منظور سنجش شاخص‌های توسعه در گیلان هستیم که اکنون در دست نیست. بنابراین بر مبنای نگاه مقایسه‌ای به‌صورت کوتاه به مشکلات توسعه در گیلان از منظر جامعه‌شناسی می‌پردازیم.

بر مبنای شاخص‌های مطرح شده و مشاهدات صورت‌گرفته، استان گیلان از سطح مطلوبی به لحاظ کنترل بیماری‌ها، بهداشت عمومی، آموزش متوسطه و دانشگاهی برخوردار است و به همین سبب به صراحت نمی‌توان از توسعه نیافتگی گیلان سخن گفت. اما آیا با وجود رشد این شاخص‌ها، مطلوبیت لازم برای شهروندان گیلانی فراهم شده است و همه از توسعه استان‌شان راضی هستند؟

یکی از ویژگی‌های مدل توسعه‌ای در گیلان، وجود نگاه رشد محور به توسعه است. نگاه رشد محور تنها به شاخص‌های کمی درخصوص توسعه می‌نگرد و از توجه به ابعاد کیفی توسعه غافل می‌شود. بر همین مبنا، اولویت‌ها و نیازهای توسعه‌ای در گیلان، عمدتاً بر اساس تمایلات مدیران ارشد دولتی تعیین می‌گردد. البته همین نگاه رشد محور نسبت به توسعه در استان گیلان از نظر شاخص‌های کمی نسبت به بقیه استان‌ها عقب‌مانده‌تر است. میزان بهره‌مندی از حمل و نقل ریلی، احداث پل، جاده، صادرات محصولات کشاورزی استان نظیر چای و برنج نمونه‌ای از نگاه رشد محور در توسعه است که در همین زمینه نیز نقاط ضعف بسیاری وجود دارد.

در چنین برنامه‌ریزی‌ای از مردم پرسیده نمی‌شود که چه می‌خواهید و چگونه می‌خواهید؛ بلکه برای رفاه آنان با درآمدی که موجود است برنامه‌ریزی می‌شود.

در وضعیت کنونی که با رشد شاخص‌های بهداشتی، آموزشی و مشارکت بیشتر مردم در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو هستیم، انتظارات جدیدی پدید آمده است که تکیه صرف بر توسعه رشد محور بدون توجه به نقش جامعه انسانی، تشکل‌ها و نهادهای صنفی در فرآیند توسعه ناامیدکننده است.

از نظر ما، استان گیلان نیازمند نگاه‌های جدیدی برای رسیدن به شاخص‌های کیفی توسعه است. اگر نگوییم این استان عقب‌مانده نیست، بی‌شک از وضع مطلوبی از توسعه برخوردار نیست.

نبود شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران، عدم توجه به خواسته‌های اجتماعی شهروندان، بی‌توجهی به پتانسیل بالقوه استان برای توسعه (کشاورزی، گردشگری و منابع طبیعی)، ضعف مهارت‌های مدیریتی و نبود قالب‌های فکری منسجم و اختلاف غیرمتعارف و فزاینده میان جریان‌های فکری و سیاسی، از مهمترین عوامل مضاعف شرایط توسعه نیافتگی در گیلان زمین است.

شرط لازم برای رفع مشکل توسعه نیافتگی در گیلان، اتخاذ سیاستی واحد برای اجرای توسعه در استان و از همه مهم‌تر، اولویت سیاست در توسعه است. پس از آن می‌توان امیدوار بود که در مراحل بعدی، شرایط کافی برای توسعه انسانی مورد توجه قرار گیرد. شرایطی نظیر بسترسازی در جهت مشارکت مردم در فرآیند اقتصاد بخش خصوصی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد گردشگری و اقتصاد تجارتی که می‌تواند زمینه‌ساز توسعه در استان گیلان شود.

شک نیست که باید سرمایه‌گذاری خصوصی را تقویت کرد. برای توسعه و رشد اقتصادی، نسخه ایرانی و وطنی وجود ندارد. توسعه تعریف مشخص و جهانی دارد و عوامل آن نیز جهانی و با شاخص‌های اقتصادی  و اجتماعی سنجیده می‌شود. بنابراین می‌توان در کنار حفظ هویت ملی و دینی خود، توسعه را در آغوش گرفت تا استان گیلان به شایستگی‌های لازم دست یابد. این هدف میسور نمی‌شود، مگر آن‌که عنصر علوم سیاسی در توسعه در استان گیلان مورد توجه قرار گیرد، نه سیاسی‌کاری‌هایی که پایین‌ترین جایگاه را در علم سیاست به خود اختصاص داده است.


• استاد دانشگاه

• عضو هیأت مدیره و مدیر شعبه لاهیجان و سیاهکل بنیاد توسعه گیلان

۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۸


111

مجید استوار امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در رشت با اشاره به حمله عربستان به یمن اظهار کرد: از آغاز بحران منطقه‌ای تاکنون بسیاری از دولت‌ها در منطقه خاورمیانه با تغییر نظام مواجه بوده‌اند و عربستان و همپیمانان استکبار در منطقه به دنبال تامین منافع خود با تغییرات غیر همسو مخالفت کرده و در برخی از کشورها به دخالت مستقیم نظامی و ایجاد تنش روی آوردند.


وی دخالت نظامی در اعتراض‌های مردمی بحرین را نمونه‌ای از این تنش‌ها دانست و گفت: عربستان چنین اقدام‌هایی را نیز در کشورهای سوریه و عراق انجام داده است.

به گفته این استاد علوم سیاسی دانشگاه، عربستان با حمایت همه‌جانبه از جمله حمایت نظامی از گروه‌های تکفیری و داعش به فکر منفعت‌طلبی سیاسی و عقیدتی خود در منطقه است.

وی تصریح کرد: عربستان به سبب این نگرش و نگرانی از گسترش نفوذ تغییر رژیم در همسایگی خود در یمن با روی کار آمدن انصارالله مخالفت کرده و با نیروی نظامی وارد عمل شده است.

استوار ادامه داد: با توجه به تغییر رژیم‌های صورت گرفته در منطقه و تأثیرپذیری آنها از ایران و رقابتی که عربستان با کشور ما داشته و ترس از انتشار پیام انقلاب ایران در منطقه، تصمیم گرفت وارد عمل شود.

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت نتیجه این تنش و لشکرکشی نظامی را ناامنی بیشتر منطقه دانست و گفت: اکنون کشورهای غربی نیز شرایط دخالت نظامی و کمک به عربستان را در یمن نداشته و این لشکرکشی موجبات بی‌ثباتی منطقه را فراهم می‌کند و ایجاد چنین رقابت‌ها و تنش‌ها در منطقه به نفع هیچ گروه و کشوری نیست.

استوار به محکوم کردن این حملات از طرف عراق اشاره کرد و متذکر شد: پس از حضور گروه‌های تکفیری و داعش در کشورهایی مانند سوریه، عراق و لیبی اینگونه مسایل باید با گفت‌وگوی همه جانبه برطرف شود.

وی خاطرنشان کرد: با توجه به بیانیه‌های سازمان ملل و سکوت بیشتر کشورها در مقابل این حمله نظامی تصور می‌شود منطقه در وضعیت بی‌ثباتی قرار گیرد و امیدواریم ایران با رایزنی و گفت‌وگو با همسایگان به ویژه عربستان بتواند از بی‌ثباتی و تنش بیشتر در منطقه جلوگیری کند.


لینک خبر 

خبرگزاری فارس 

صبح شفت 

۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۲

556


از هم‌اکنون می‌توان حساسیت‌های دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی را احساس کرد. توجه و تدارک گروه‌های سیاسی از یک‌سو و منازعه سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی میدان سیاسی ایران از سوی دیگر، خبر از جذابیت‌های انتخابات دهم در سال 1394 می‌دهد.

فارغ از منازعات سیاسی پیش روی، از منظر علم سیاست معتقد به شکل‌گیری پارلمانی نخبه‌گرا و کارآمد برای پیشبرد توسعه در کشور هستم. در ضعف احزاب و نهادهای سیاسی کارآمد، نیازمند ایجاد شرایطی هستیم که نیروها و نخبگان سیاسی جدیدی وارد چرخه تصمیم‌سازی کشور شوند. جمهوری اسلامی ایران برای دهه آینده نیازمند تربیت نیروهای سیاسی جدید و تازه نفسی است که با درک الزامات دنیای جدید و دوری از ایدئولوژی‌های متصلب جناحی، مسیر موفقی را برای پیشبرد توسعه در ایران ترسیم نمایند. انتخابات پارلمان دهم فرصت خوبی برای ساخت‌بخشی به گردش نخبگانی قدرتمند، جوان و تازه نفس در ایران است تا دهه آینده با وجود بحران‌های پیش روی بین‌المللی و منطقه‌ای، با کمترین هزینه به جایگاه درخوری دست یابیم.


با این وجود، الزامات زیر حساسیت انتخابات پارلمان دهم را دو چندان می‌کند:


یکم. بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی معتقد بودند که مجلس در رأس امور است. به‌واقع مجلس با نظارت بر همه ارکان کشور، نقشی بی‌بدیل و ممتاز در حفظ تعادل قدرت در ایران دارد. به همین سبب مردم انتظار دارند که موکلان‌شان با نظارتی همه‌جانبه و ممانعت از هرگونه کژروی و افراط و تفریط مسئولان، شرایط را برای هماهنگی و انسجام میان نخبگان حاکم به‌منظور اجرای سیاست‌های توسعه‌ای فراهم نمایند. فی‌المثل اگر دولت‌های نهم و دهم برخلاف نظر کارشناسان و استادان علم اقتصاد، تصمیم به انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و شوراهای تخصصی کشور، نظیر شورای پول و اعتبار می‌گیرد و با تغییر رویه‌های جاری کشورداری، خود را ملزم به قوانین مصوب کشور نمی‌داند؛ این سئوال پیش می‌آید که مجلس شورای اسلامی در رأس امور در قبال این اقدام نسنجیده چه کرد و اساسا آیا صدایی از خانه ملت برای نقد رویه‌هایی این‌چنینی شنیده شد؟ چرا مجلس از ابزارهای خود برای کنترل لویاتان بی‌ترمز دولت غافل ماند؟ از این نظر، عملکرد گذشته نهاد پارلمان پیش روی ایرانیان است و از نگاه کنش‌گران سیاسی، مجلس دهم می‌تواند به گونه‌ای بازیابی شود که در رأس امور قرار گیرد.

دوم. سیاست‌های توسعه‌ای در ایران با بین‌المللی شدن و ارتباط وسیع و همه‌جانبه با جهان خارج امکان‌پذیر است و ایجاد ارتباط بین‌المللی مستمر در گرو وجود قوه مقننه پویا و پیشرو. از این‌رو نیازمند وضع قوانین متناسب با شرایط جدیدی هستیم که جایگاه ایران را در وضعیت جدید ارتقاء بخشد و این مسأله با شکل‌گیری پارلمانی توانمند و صاحب نظر در حوزه سیاست خارجی امکان‌پذیر می‌باشد. انتخابات سال بعد از این نظر نیز اهمیتی بنیادین برای نخبگان سیاسی دارد.

سوم. در ضعف جامعه مدنی و نبود احزاب فعال در میدان سیاسی ایران، انتخابات پارلمان دهم کارکردی مضاعف نیز برعهده دارد و آن، ایجاد زمینه‌های لازم برای جابه‌جایی نخبگان سیاسی از طریق انتخابات و افزایش جامعه‌پذیری سیاسی در ایران است. بنابراین بسیاری از کنش‌گران سیاسی از دورترین شهرهای ایران این امکان را دارند که با آراء مستقیم مردم وارد ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری کشور شوند.

این ویژگی‌ها، انتخابات دهم را از جذابیت منحصر به فردی نزد کنش‌گران سیاسی برخوردار می‌کند و سبب می‌شود گروه‌های سیاسی از این فرصت برای کسب قدرت سیاسی و یا تثبیت خود حداکثر بهره را ببرند. بر این اساس، دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب با تمام ابزارهای لازم فرصت انتخابات دهم را از دست نخواهند داد و با تجمیع نیروهای سیاسی و اجتماعی خود درصدد کسب کرسی‌های پارلمان خواهند بود.

اما آن‌چه که انتخابات سال آینده را با حساسیت مضاعفی روبه‌رو می‌سازد، تجربه هشت ساله دولت‌های نهم و دهم و حضور پررنگ احمدی‌نژادی‌ها در انتخابات سال آینده می‌باشد. طی هشت سال دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد، میراثی ماندگار برجای گذاشت که از هر حیث یگانه و بی‌بدیل است و از این‌رو جریان‌های اصلاحی و اصولگرایی بدون درک و بررسی احمدی‌نژادیسم در ایران قادر به درک انتخابات دهم نخواهند بود.

با میراث به‌جا مانده از دولت پیشین از حیث آشفتگی اقتصادی، بی‌نظمی مالی، ایجاد ساختارمند نظام حامی پروری در عرصه‌های آموزشی، مالی، سیاسی و اداری نمی‌توان وارد میدان منازعه انتخاباتی اردوگاه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان شد و نسبت به این میراث سکوت کرد و چیزی نگفت. بر این اساس پاره‌ای از اصولگرایان از احمدی‌نژاد تبری می‌جویند و با ایجاد محوری جدید، اصولگرایان میانه‌رو را هدایت خواهند کرد. شهردار تهران و رئیس مجلس شورای اسلامی در رأس اصولگرایان میانه‌رو طی یک سال آینده تلاش خود را معطوف به بازیابی و ساختاریابی نیروهای سیاسی خود می‌کنند.

از سمت چپ جریان اصولگرایی، اصولگرایان با محوریت احمدی‌نژاد تلاش خواهند کرد با هویتی واحد نیروهای سیاسی وفادار به خود را در تمامی میدان سیاسی ایران سازماندهی کرده و پارلمان را در اختیار بگیرند.

اما اصلاح‌طلبان و اعتداگرایان از شرایط متفاوتی برخوردارند و با پیروزی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، بیش از هر زمان دیگر خود را در پارلمان ایران می‌بینند. این گرایش‌های فکری با نگاهی به تجربه انتخابات یازدهم و ایجاد ائتلافی فراگیر تلاش می‌کنند که نظر رأی‌دهندگان ایرانی را به خود جلب نمایند و از استراتژی نقد بی‌محابای دولت‌های نهم و دهم برای پیشرفت جایگاه خود در عرصه سیاسی دریغ نخواهند کرد.

روی هم رفته به‌نظر می‌رسد میدان سیاسی انتخابات در سال آینده تحت تأثیر خواستگاه سه جریان سیاسی اصلاحی ـ اعتدالی، احمدی‌نژادی‌ها و اصولگرایان میانه خواهد بود و از این‌رو پارلمان دهم را بیش از هر زمان دیگر از جذابیت‌های ویژه‌ای بهره‌مند خواهد کرد. این‌که کدامیک از این جریان‌های سیاسی حال حاضر موفق به کسب حداکثری کرسی‌های سبز رنگ مجلس دهم می‌شوند، به عواملی چند بسته است که طی دوازده ماه آینده می‌تواند مسیر انتخابات را به کام‌شان تلخ یا شیرین نماید.


• استاد دانشگاه

•• ماهنامه همشهری ماه، شماره 130، فروردین 1394

۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۱