انتخابات؛ عرصه تئاتر سیاسی
کمتر از سه هفته دیگر، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران فرا میرسد. انتخاباتی که همه روشنفکران، دانشگاهیان و نخبگان کشور آن را سرنوشتساز و بااهمیت قلمداد کردهاند و برجستهترین آنها نیز برای تعیین مصداقهای انتخاب، پا به میدان انتخابات گذاشتهاند.
این نوشته بهدور از وارد شدن به بحثهای تکراری تعیین مصداقها، درنظر دارد مستقیم به موضوع چگونگی پیروزی کاندیداها در انتخابات بپردازد؛ مسألهای که در تمام دنیا نخستین دغدغه همه کاندیداها و حامیانشان در ورود به انتخابات ریاست جمهوری میباشد.
سئوال اساسی این است که آیا تنها برنامه یک کاندیدا برای پیروزی در عرصه رقابتها کافی است و یا برنامهها توأماً با شخصیت و اتیکت سیاسی افراد، بیشترین نقش را در توفیق کاندیدا بازی میکند؟
رژه ژرار شوارتزنبرگ ـ جامعهشناس مشهور ـ در کتاب "دولت نمایشی: نظام ستارهای در سیاست" ضمن تشبیه صحنه سیاست به صحنه نمایش، تئاتر را شامل سه عنصر سناریونویس، بازیگر نقش اول و تماشاچی میداند. سناریونویس در تئاتر، نقشها را مینویسد و نوع بازی را به بازیگر دیکته میکند؛ بازیگر نیز ستاره صحنه نمایش است که بر اساس نقش نوشتهشده و حتی برمبنای خواست تماشاچیان بازی میکند و تماشاچی هم با خرید بلیت به دنبال بازی ستاره سینما میرود و به سناریونویس هم کاری ندارد.
عرصه سیاست هم مثل تئاتر، از سه عنصر کارگردانان سیاسی (سناریونویس)، کاندیدا (بازیگر نقش اول) و رأیدهندگان (تماشاچی) تشکیل شده است. مثل سینما و تئاتر، تودهها به دنبال بازیگری راه میافتند که جذابترین چهره و نقش را از خود به نمایش گذارد. همانطور که تماشاچی تئاتر با پرداخت پول و خرید بلیت، به تماشای نمایش میرود، رأیدهندگان نیز با ریختن رأی در صندوقها، به انتخاب بازیگر نقش اول سیاسی میپردازند و این مسأله، سیاست را در غرب بیش از پیش به صورت نمایش یکنفره سیاسی بدل کرده است. (نقیبزاده، ۱۳۷۹: 232-231)
به عنوان مثال، سیلویو برلوسکنی به عنوان یک شخصیت غیرسیاسی و مالک رسانهها توانست یکشبه تمامی احزاب سیاسی را در ایتالیا شکست دهد و در سال 1994 میلادی اکثریت کرسیهای مجلس را از آن خود کند و یا باراک اوباما در انتخابات 2009 میلادی در ایالات متحده با استفاده از شبکههای اینترنتی و روزنامهها توانست از محبوبیت زیادی برخوردار شود.
در کنار رسانهها، وجود شخصیت و اتیکت سیاسی باعث رویکرد مردم به کاندیداها و در نهایت پیروزی آنان خواهد شد. از آنجا که هر بازیگر عرصه هنری، از نماد و اتیکت هنری منحصر به فرد برخوردار است، بازیگر عرصه سیاسی نیز میبایست اتیکت و شخصیت سیاسی ویژهای را در اختیار داشته باشد تا بتواند نظر مخاطبان را به خود جلب نماید.
تعیین این اتیکت سیاسی به سادگی امکانپذیر نیست و به مرور زمان شکل میگیرد و به صورت آنی نمیتوان آن را تغییر داد.
بلماس ـ یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در دهه 80 میلادی در فرانسه ـ تا پیش از ایام انتخابات چهره خیلی جدی در عرصه سیاست نداشت و زمانی که وارد عرصه شد، به سرعت اتیکت سیاسی خود را تغییر داد و چهرهای جدی در سیاست به خود گرفت؛ نتیجه آن شد که مردم تغییر نقش سریع وی را نپسندیدند و وی از گردونه رقابتها حذف شد. همانطور که در عرصه هنری، بازیگر خیلی آنی نمیتواند نقش خود را عوض کند، عرصه سیاست نیز بدین منوال است. در حقیقت، هرکس اتیکت سیاسی بهتری داشته باشد و تصورات مردم را از آن خود کند، او برنده عرصه خواهد شد.
انتخابات، نبرد سناریوهاست. بنابراین بهترین سناریو به همراه اتیکت مناسب و خلاقیت بازیگر سیاسی در پیروزی وی مؤثر واقع میشود. به عقیده گافمن ـ جامعهشناس تعاملگرا ـ بازیگر در ارتباط متقابل با تماشاچی به بازی خود جهت میدهد و هر دو از یکدیگر الهام میگیرند و همین کنش متقابل و ساختن اتیکت سیاسی موفق است که پیروزی در انتخابات را تضمین مینماید.
در انتخابات ایران نیز نقش رسانهها و داشتن اتیکت سیاسی و یا ساختن آن بر اساس کنش متقابل با تماشاچی (رأیدهندگان) از اهمیت حیاتی برخوردار است؛ آنچنان که در سال 1376 سیدمحمد خاتمی با اتیکت سیاسی گفتار نیکو و احترامبرانگیز و در سال 1384 محمود احمدینژاد با اتیکت عملگرایی و افشاگری توانستند عرصه انتخابات را ار آن خود نمایند.
تاکنون اتیکت سیاسی قدرتمندی از سوی کاندیداها برای انتخابات پیش رو ارائه نشده است. تماشاچیان منتظراند و علیرغم آرامش سیاسی در فضای تبلیغات انتخاباتی، درصدد تصمیمگیری برای تغییر وضع موجوداند. اما برای پیروزی باید اتیکت و شخصیت سیاسی بانفوذ ساخت و با کمک رسانهها این امر را مهیا نمود. این اتیکت بایستی بر روی خرابههای اتیکتهای پیشین ساخته شود تا تماشاچیان دچار اعوجاج نگردند.
در چند روز آینده مناظرههای تلویزیونی و برنامههای تبلیغاتی و رسانهای کاندیداها با تکیه بر ابزارهای جدید گفتاری و شنیداری، بهترین فرصت برای عرضه اتیکت و شخصیت سیاسی بانفوذ برای برنده شدن در انتخابات است. بنابراین کاندیداها بایستی هرچه سریعتر در ساختن این اتیکت بر اساس پیشینه خود اقدام نمایند. کارگردانان سیاسی با توجه به نیاز تماشاچی و سرمایههای موجود در کاندیدا، نیازمند ساختن اتیکتی هستند که قدرت در عرصه سیاسی را تسخیر نمایند. بنابراین تسلط بر تصورات و اذهان مردم، نیازمند تدبیر و لوازمی است که بازیگر نقش اول بایستی در رقابتی خلاقانه آن را از آن خود نماید.
اما با اینهمه، آیا تنها اتیکت سیاسی و رسانهها برای موفقیت در عرصه انتخابات کافی است؟
پینوشت
1- نقیبزاده، احمد. درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی، تهران: سمت، 1379.
یک سوپراستار در صحنه و یک درام خوب، فروش خوبی خواهد داشت.
با متنات بهت پیوند دادم.
دکوراسیون خوبی داشته باشید.