دم غنیمت شمری
چهارشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۹:۰۱ ب.ظ
امروز هفتۀ اول مهر به دانشگاه رفتم تا سال تحصیلی جدید را با دانشجویان همراه شوم، اما دریغ از حضور حتی یک دانشجو. نتیجۀ اخلاقی اینکه باید بر سنت حسنۀ عدم حضور در هفتۀ نخست بر سر کلاسها پایبند بود تا اینچنین مسافت طولانی تهران تا رشت در زیر باران عاشق که این روزها دیگر خیلی عاشق شده سبب ملال خاطر نشود. با این همه احساس زیبایی از خاطرات کودکی و نوجوانی در ذهنم درخشش گرفت و به نتیجۀ اخلاقی دیگری رسیدم و آن سرعت بزرگ شدن آدمها و اندک بودن فرصتها و انبوه آرزوها و خواسته هاست که به مانند آب روان در حال گذر است. پس دم غنیمت شمریم و اکنون را دریابیم.
۹۰/۰۷/۰۶
سیاوش همه مثل یه بچه شمال لذت برد.................