مدیریت کارآمد نیاز امروز کشور
یادداشت زیر امروز چهارشنبه مورخ ۲۳/۱۲/۹۱ در سرمقاله روزنامه تهران امروز به چاپ رسید. علاقه مندان می توانند آن را در ادامه ببینند.
پس از آغاز ورود تاسیسات تمدنی جدید به ایران در یکصد سال گذشته، یکی از نخستین دغدغههای نخبگان ایرانی تشکیل دولت قدرتمند و نظام اداری کارآمد بود. به همین سبب جنبش مشروطه برای بسیاری از ایرانیان به سرآغاز ایجاد نظام جدید اداری و اقتصادی کشور تبدیل شد. این نیاز حیاتی در دورهای مطرح شد که بودجه و دخل و خرج ایران هیچ حساب و کتابی نداشت و صرفا به امر ملوکانه شاهان قاجار هزینه میشد. بیپولی حکومت، فروش مناصب حکومتی و ایالتی، استقراض از روس و انگلیس و دخالتهای خارجی و اختلاف میان نخبگان حاکم آنچنان اوضاع ایران را آشفته کرد که پارهای از نخبگان با همکاری علما بهدنبال مجلس مشروطه و استقرار نظم جدید در ایران عزم جزم نمودند. آن روزها دموکراسی و حقوق شهروندی از دید بسیاری از ایرانیان نامفهوم بود و به همین سبب بزرگترین آرزوی مشروطه خواهان؛ نوسازی ایران و تشکیل حکومتی کاردان بود. با ظهور رضاخان و تشکیل دولت جدید، نظام اداری به سبک غرب در ایران استقرار یافت. ارتش جدید، نظام اداری نوین، دادگستری، مدارس و دانشگاه تهران و تاسیس شرکتهای دولتی و انحصاری بخشی از این نظام بوروکراسی جدید بود که قاعدتا میبایست کارآمد و سالم باشد. اما دولت جدید و نظام اداری نوین نیز نتوانست کارآمدی لازم را برای توسعهای متوازن ایجاد کند و طی دهه 40 و 50 شمسی، بهواسطه درآمد رانتی نفت و بزرگ بودن حجم دولت و فرهنگ سیاسی موجود دستخوش فسادهای گستردهای نیز شد.
قریب به صد سال از آن دوره میگذرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از دغدغههای نخبگان جدید حاکم نیز ایجاد عدالت و کارآمد ساختن نظام اداری از طریق ایجاد معنویت، تعهد و تخصص بود. با این وجود، هنوز بسیاری از نخبگان ایرانی از ناکارمدی مدیریت توسعه کشور سخن به میان میآورند و بهدنبال راهی برای بهبود وضع کنونیاند. چه ساز و کاری برای رفع این دغدغهها و نگرانیها وجود دارد؟
براساس آمارهای موجود و منتشره، برزیل از سال1992 میلادی با روی کارآمدن نخبگانی توسعهگرا و با انگیزه موفق شد چارچوب اقتصادی و سیاسی خود را مستحکم سازد و اکنون با رشد اقتصادی بالا جزو شش کشور برتر دنیا از حیث اقتصادی شود. چین نیز طی سه دهه گذشته بخصوص از دوره «دنگ» به بعد شاهد ظهور نخبگانی توسعهگرا و با انگیزه بود که با نگاهی عقلایی به جهان خارج و پتانسیلهای داخلی تبدیل به بزرگترین اقتصاد دنیا شد. همین واقعه برای ترکیه نیز شکل گرفت و حزب اسلامگرای عدالت و توسعه با برنامهریزی منسجم توانست ترکیه را به یکی از با ثباتترین اقتصادهای منطقه و جهان تبدیل کند. در سال 84، با گردش نخبگان حاکم، قرار بود جامعه ایران از رشد اقتصادی مداوم، مدیریت کارآمد و دولت پاک، عدالت محوری و توزیع ثروت برخوردار باشد اما نتیجه آن شد که اکنون با درآمد نفتی پنج برابری، رشد اقتصادی زیر یکدرصد، افزایش نقدینگی، بیثباتی و ناکارآمدی در تصمیمگیری، تورمهای بالای سی درصد و آنارشی در عرصه عمومی اقتصاد را شاهد هستیم.
به نظر میرسد سال 92 یکبار دیگر گردش نخبگان جدیدی را میبایست تجربه کنیم. اگرچه گردش نخبگان حاکم همیشه یکی از حساسترین سیاستها جهت کارآمد ساختن دولت هاست اما اگر این سیاست با درایت صورت نگیرد هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی را بر جامعه تحمیل میکند. بنابراین برای خروج از ناکارآمدی موجود ما نیازمند دولتی کارآمد و نخبگانی مصمم و هماهنگ برای اجرای سیاستهای پیشرفت کشور هستیم. چنین دولتی میتواند ناکارآمدیهای گذشته را جبران نماید و دستگاه دولت و نظام اداری را کارآمد سازد. این دولت با توسعه مداوم میتواند به موتور محرک پیشرفت و متوازنکننده قدرت جامعه و دولت تبدیل شود.