دکتر مجید استوار

پایگاه اطلاع‌رسانی

دکتر مجید استوار

پایگاه اطلاع‌رسانی

دکتر مجید استوار

دکتری علوم سیاسی در گرایش جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران
مرکزی با معدل 18.29 طی دوره 1385 -89 و اخذ درجه عالی از رساله دکتری تحت عنوان
"نقش قدرت نمادین در پیروزی انقلاب اسلامی ایران" به استاد راهنمایی دکتر احمد نقیب زاده؛
- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی رشت (از 1386 تا کنون)

پرنسیب یک سیاستمدار

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۳ ب.ظ

سیاست


در دنیای سیاست هر سیاستمداری قاعدتاً باید از پرنسیب برخوردار باشد. این پرنسیب از چگونه سخن گفتن، لباس پوشیدن، رعایت احترام و ادب و محبت به هم‌نوعان تا رفتار و اعتقاد سیاسی و مشی سیاسی مشخص را شامل می‌شود.


متأسفانه نبود پرنسیب سیاسی یکی از ویژگی‌های برخی سیاستمداران ایرانی است. به همین دلیل بسیاری از این کنش‌گران میدان سیاسی هر از گاهی بسته به وزیدن باد قدرت به سویی، به آن‌سو می‌روند و رنگ و بوی سیاسی جدیدی به خود می‌گیرند.


بی‌پرنسیبی در میدان سیاسی زمانی برجسته می‌شود که برخی کنش‌گران سیاسی در حاکمیت اصلاح‌طلبان بر دولت، اصلاح‌طلبی تمام عیار می‌شوند و در دولتی با سیاست‌های بعضاً پوپولیستی، تا عالی‌ترین سطوح با آن همکاری می‌نمایند و اکنون نیز با چرخشی فاحش، مدعی اعتدال‌گرایی و عقلانیت‌اند.


آیا یک دانشجوی علم سیاست حق ندارد بپرسد که چرا کارنامه بازیگران سیاسی و برخی نمایندگان مجلس در استان گیلان رنگی است و از یکرنگی و ثبات برخوردار نیست؟ مگر می‌توان جهان‌بینی فکری را روزانه و ماهانه عوض کرد؟ چرا بعضی‌ها از نقد می‌هراسند و بدین می‌اندیشند که اینان متعلق به کجایند و به کجا وابسته‌اند؟!


علم سیاست به رفتارشناسی این سیاستمداران توجه ویژه‌ای دارد و طی دو دهه اخیر با بهره‌گیری از  نمادشناسی و نشانه‌شناسی تلاش می‌کند بفهمد که چرا بعضی از سیاستمداران، دیگران را به خوب و بد یا خودی و غیرخودی تقسیم می‌کنند؟ چرا پاره‌ای از این سیاستمداران دوست دارند با افراد ضعیف‌تر از خود و بعضاً متملق کار کنند؟ چرا بعضی از آن‌ها از زبان تحقیرآمیز در مواجهه با دیگران بهره می‌برند؟


به‌طور کلی، وجود مجموعه‌ای از عقاید ثابت برای زندگی اجتماعی و سیاسی لازم است. داشتن تفکر و عقیده نیازمند عبور از غرائز و به‌کارگیری عقلانیت در شیوه زندگی است. اگر نخبگان کشوری از دوراندیشی و خرد برخوردار باشند، جامعه نیز از رشد و توانایی لازم برای زندگی بهتر بهره‌مند می‌شود. ناتوانی نخبگان سیاسی در بسط عقلانیت، نتایج جبران‌ناپذیری برای کشور به‌بار خواهد آورد. بنابراین پرنسیب یک سیاستمدار از میزان خردگرایی او در رفتارهای روزمره سیاسی و اجتماعی قابل استخراج است.


نبود میزانی از عقلانیت در رفتارهای سیاسی سبب می‌شود سیاستمداران، منتقدان و مخالفان را طرد و فردیت آن‌ها را منکوب نمایند و صرفاً پیوندهای گروهی آن‌ها را حدس بزنند. این نوع رفتار سیاستمدار به‌واقع مانع کار جمعی، مشترک و حزبی است.


به‌واسطه چنین فرهنگی، به‌جای تأثیر احزاب بر پویش سیاسی، افراد نقش احزاب را برعهده می‌گیرند و رویه‌ها و ساختارهای موجود را بر اساس منافع شخصی و مزاجی خود تغییر می‌دهند. تأثیر مزاج شخصی سبب می‌شود که ما غیرقابل پیش‌بینی و بی‌چارچوب در میدان سیاسی ظاهر شویم و به سطحی از بی‌اعتمادی سیاسی در جامعه دامن زنیم و خود را متعلق به همه مردم و ترکیبی از همه گرایش‌های سیاسی و فکری معرفی نماییم. در چنین میدان سیاسی، انسان‌ها ابزار می‌شوند و حرمت و کرامت آن‌ها زیر سئوال می‌رود. زیرا این وضعیت بستر لازم را برای گسترش ریا و تملق و چاپلوسی برای کسب فرصت‌ها و امکانات فراهم می‌سازد و شایسته‌‌سالاری و رقابت را از میان می‌برد.


می‌دانیم که در ایران افراد سال‌های طولانی در انتظار قدرت می‌نشینند و به‌غیر از کسب قدرت سیاسی و سمت و پست و شهرت، هیچ پرنسیب دیگری ندارند. نه پرواز پروانه‌ها آن‌ها را به زیبایی‌شناسی خلقت جلب می‌کند و نه هنر، علاقه به موسیقی، صنایع دستی و کوه‌های سر به فلک کشیده و نه رسیدگی به امور محرومان و ایتام و نه تدریس و مطالعه و تفکر برای آن‌ها جذابیتی دارد. چنین افرادی پس از کسب کرسی قدرت، فکر می‌کنند، خالق؛ فقط آن‌ها را برای حکم کردن آفریده است و صرفاً آن‌ها چنین شایستگی‌ای را دارند. از منظر اینان دیگران باید خاموش باشند و خرده‌ای نگیرند تا برای دهه‌ها در قدرت بمانند.


اگر ما معتقدیم که این بینش اشتباه است که هست، فکر می‌کنیم راه علاج آن، آموزش مداوم و انتقال فرهنگ مدنیت به مردم از طریق رسانه‌هاست. از این‌رو با نقد شیوه‌های رفتاری بعضی از بازیگران سیاسی در استان گیلان و لاهیجان و سیاهکل تلاش می‌کنیم قدرت تفکر، گفت‌وگو، سنجش، رقابت و تصمیم‌گیری را در جامعه مدنی تقویت کنیم؛ شاید بتوانیم گامی کوچک در ایجاد پرنسیب سیاسی در میان بازیگران سیاسی شهرمان برداریم. پس چرا بعضی‌ها دلواپس‌اند و از نقد دلسوزان، ملول؟!

۹۳/۱۰/۰۸