نقدی بر استانی شدن انتخابات پارلمان ، خدشه به مردمسالاری
یکصد و هشت سال پیش که مشروطه آمد؛ نخستین انتخابات پارلمان محدود به انتخاب گروههای اجتماعی نظیر روحانیان، زمینداران، تجار و اصناف، اشراف قاجاری و سران ایلات بود. کمکم طی ادوار بعدی، زمینههای لازم برای مشارکت بیشتر دیگر گروهها و طبقات در ایران فراهم شد و نهاد پارلمان را به یکی از نمادهای ایران سیاسی جدید در مقایسه با ایران قدیم بدل کرد. تجربه پیشینیان در اینخصوص سبب شد ایرانیان نهاد پارلمان را بهعنوان نهادی محدود کننده قدرت استبدای ارج نهند و نسبت به کارکرد آن توجهی ویژه داشته باشند.
با شکلگیری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، "انتخابات" بهعنوان یکی از میدانهای مشارکت سیاسی مردم و جابهجایی نخبگان حکومتی از هر نظر برای ایرانیان اهمیتی سرنوشتساز دارد و تداعیکننده آرمانهای پیشینیان است.
به همین علت، نخبگان حکومتی نشسته بر صندلی وکالت مردم بیش از بقیه نخبگان به مسأله مشارکت مردم و نحوه حضورشان در آینده قدرت سیاسی حساس بودند و از دوره پنجم قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی زمزمههای تغییر نحوه برگزاری انتخابات مجلس و گزینش نمایندگان مورد توجه پارهای از پارلماننشینان قرار گرفت. اما هر بار بنا به مصلحتی، این کار از دستور خارج شد یا به تأیید شورای نگهبان نرسید.
صرفنظر از تجربه یکصد و هشت ساله پارلماننشینی و کارآمدی و کارآیی این نهاد، طرح استانی شدن انتخابات که اخیراً در مجلس نهم مورد توجه قرار گرفته است، با اشکالاتی روبهروست که به اختصار به آن میپردازیم:
1- در بند یک این طرح، یکی از اهداف اصلی طراحان استانی شدن انتخابات، لزوم توجه نمایندگان به امور ملی و کلان، برنامهمحوری و پرهیز از محلیگرایی عنوان شده است. یعنی طراحان پیشنهاد میکنند برای ممانعت از تلف شدن وقت نمایندگان در امور جزئی و روزمره در حوزههای انتخابیه، بهتر است انتخابات استانی برگزار شود تا نمایندگان منتخب به امور کلان و مشکلات اساسی کشور بپردازند.
بر اساس اصل هشتاد و سوم قانون اساسی، "هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید." اگر نمایندگان فیالمثل به اظهار نظر و بیان دیدگاههای خود در مسائل کشور تمایلی ندارند، این مشکل از قانون نیست، بلکه علاقه پارهای از نمایندگان شهرستانها اساساً معطوف به دخالت حداکثری در امور اجرایی حوزههای انتخابیهشان است و از آن بهعنوان یکی از ویژگیهای ذاتی "کاربلدی" و "اقتدار" یاد میکنند! کسی از توجه نمایندگان به امور ملی ممانعت نکرده است؛ این خود نمایندگان هستند که علائق بومی و استانی را در صدر توجه خود قرار میدهند و از تمرکز بر مسائل کلان و ملی باز میمانند. فیالمثل اگر پارهای از نمایندگان دور هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی به وظایف ملی و قانونی خود بیش از مسائل محلی علاقهمند بودند، حداقل میتوانستند با نظارت و ابزار قانونی، از بسیاری از کجرویها و انحرافات دولتهای نهم و دهم ممانعت نمایند تا وضعیت فساد در کشور به جایگاهی که اکنون در آن هستیم نمیرسید. بنابراین این نمایندههای منتخب هستند که علاقه وافری به دخالت حداکثری در امور روزمره و محلی حوزه انتخابیه خود دارند.
از منظر نظری نیز در نبود احزاب و سازمانهای سیاسی، هر تغییری در قانون انتخابات، نتیجه مورد نظر طراحان را تأمین نمیکند و نمایندگان همچنان درگیر جزئیترین مسائل شهری و استانی خواهند بود. در عین حال بهنظر میرسد نمایندگان شهرستانها در ایران بازتابدهنده نقد و نظر مردم نسبت به زندگی سیاسی و اجتماعی در مرکزاند و ندیده گرفتن کثیری از تودهها به بهانه استانی شدن انتخابات به زیان منافع ملی کشور خواهد بود.
2- در بند دوم اهداف این طرح، بر مزیت انتخاب افراد کیفی و تحصیلکرده برای پارلمان اشاره شده است. در صورتی که برای تأمین این هدف، نیازی به برگزاری استانی انتخابات نیست و شکلگیری احزاب سیاسی میتواند مسیر لازم برای انتخاب افراد باکیفیتتر و باتجربهتر را هموار سازد. تا زمانی که احزاب در جریان انتخابات ورود نکنند و کادر نسازند و برنامه ندهند، ما نخواهیم توانست انتخابات کیفی داشته باشیم. بنابراین نمایندگان مجلس برای کیفی شدن انتخابات به شکلگیری احزاب در کشور کمک نمایند.
3- درخصوص ممانعت از تخلفاتی نظیر خرید و فروش رأی که از مزایای این طرح نام برده میشود، بهنظر میرسد این مسأله در تمام دنیا بهسادگی حل و فصل شده است. الزامات این کار، الکترونیکی شدن انتخابات و نظارت دقیق قوه قضائیه و احزاب سیاسی در کشور است. با الکترونیکی شدن انتخابات هم شاهد کاهش چشمگیر بسیاری از اعتراضهای سیاسی به نحوه شمارش آراء و برگزاری انتخابات خواهیم بود و هم اقتدار و ثبات سیاسی دولت افزایش خواهد یافت.
4- در یکی از بندهای طرح، استثنائاتی برای بعضی از استانهای ایران که ترکیب قومی ـ مذهبی متفاوتی دارند درنظر گرفته شده است که بهنظر میآید این مسأله با روح جامعیت و فراگیری و عدالتگونه هر قانونی منافات دارد.
5- علیرغم ادعای طراحان که برگزاری انتخابات استانی منجر به کاهش هزینههای مادی خواهد شد، بهنظر میرسد این موضوع از اساس اشتباه است و با گسترده شدن حوزه انتخابیه، هر کاندیدایی که از رانت قدرت مادی و ارتباطی بیشتری برخوردار است، به همان نسبت شانس موفقیت وی نیز افزایش مییابد. بنابراین هم هزینهها بهصورت تصاعدی بالا میرود و از همه مهمتر، روند جابهجایی نخبگان حاکم بهصورت دموکراتیک نیز مخدوش میشود.
6- سازوکار نظام انتخاباتی ایران بهصورت تکمجلسی است و ما در کشورمان از پارلمانهای محلی و ایالتی و همچنین نظام انتخابات حزبی برای قانونگذاری و رتق و فتق امور مردم برخوردار نیستیم و در صورت استانی شدن انتخابات، حلقه ارتباطی بسیاری از مردم روستاها و شهرهای کوچک با مرکزیت سیاسی قطع میشود و افزایش نارضایتی را بهدنبال خواهد داشت. تا زمانی که ما در ساختار سیاسی انتخابات، تغییرات بنیادین پدید نیاوریم، نخواهیم توانست استانی شدن انتخابات را به مظهر مشارکت سیاسی مردم و تقویت دموکراسی تبدیل سازیم.
7- در فرهنگ سیاسی بعضی از مناطق کشورمان، بنا به سنتهای قدیمی، رقابت و منازعهای تاریخی میان مردمان بعضی از شهرها وجود دارد که سبب میشود مردمان آن مناطق بهسادگی نتوانند مشارکت فعالانه و همدلانهای را در کنار یکدیگر برای پیشبرد امور مشترک تجربه نمایند. بر همین اساس در برگزاری انتخابات میتوان در هر استانی دو شهر را پیدا کرد که برگزاری انتخابات بهصورت استانی آن منازعات را تشدید میکند و بنا به دلایلی حاضر به پذیرش فرهنگی یکدیگر نیستند و از منازعات تاریخی برخوردارند. در چنین وضعیتی، طراحان آیا نسبت به این مسأله فکری کردهاند و راه حلی دادهاند؟
بنابراین در یک جمعبندی کلی میتوان گفت نبود ساختار سیاسی متناسب با برگزاری انتخابات استانی، نظیر وجود مجالس ملی و ایالتی و همچنین فقدان نظام انتخاباتی حزبی و فرهنگ سیاسی مشارکتی و رقابتی در میان بخشی از مناطق ایران، از بزرگترین موانع برگزاری انتخابات استانی در ایران است که طراحان و موافقان طرح لازم است نسبت به این موارد توجه بیشتری نمایند.
•• ماهنامه همشهری ماه، شماره 129، اسفند 1393